کاسه کولی

مشهدی معصومه

دوشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۱، ۱۰:۲۲ ب.ظ


هر صبح مشهدی معصومه بین پرچین حیاط و جوی آب را می‌جوید، شاید چیزی پیدا کند؛ هر چیزی که بتواند به نخش بکشد و بیندازد گردنش حتی قرقره. وقتی می‌روم ده، همان ساعت می‌بینمش، می‌بوسدم و لبخند می‌زند. توی لبخندش سال‌ها بدبختی و ستم‌دیدگی خوابیده است.
*
زایمان دوم مشهدی معصومه بود. هذیان می‌گفت، اما هذیان نبود. قابله با سه چهار نفر دست و پایش را گرفته بودند. فریاد می‌زد زنبورها نیشم می‌زنند، دورشان کنید. می‌گفت از آن صندوقچه می‌آیند بیرون. صندوقچه را باز کردند، توش ظرف عسل بود، بی‌هیچ زنبوری.
بچۀ اول دختر بود، اسمش فریده بود، شاید هم فریبا. مادرم برایم گفته است. بچۀ دوم پسر بود، علی‌محمد یا محمدعلی. بعد دو سه ماه مُرد. معصومه توی کوه‌ها می‌گشت و جسد پسرش را به هیچ‌کس نمی‌داد. سیدنصیر کله‌قندی را لای پارچه‌ای پوشانده بود، معصومه را فریب داد و جسد را گرفت. معصومه الان همه‌چیز را انکار می‌کند؛ می‌گوید باکره‌ام.
*
شب کندوهای بابابزرگ را دزدیده بودند؛ همان که چشم‌هایش تاجیکی بود. عسل‌ها را برداشته بودند و زنبورها را با کندو توی رودخانه انداخته بودند. کندو تنۀ درخت بلوط بود، وسطش را خالی می‌کردند، انکار همان تنه‌های توخالی توی کارتون‌ها. برای دو طفش درِ دایره‌ای درست می‌کنند، یک دایره کاملا بسته است و یکی سوراخی برای آمد و رفت زنبورها دارد.
بابابزرگ شاید هم دایی خواب دیده بود، اگر دزد زنبورها قسم بخورد، زنش می‌میرد یا دیوانه می‌شود. تابستان بود. همۀ ده توی نسا، توی کپرها بودند. دایی قرآن گذاشته بود روی سنگِ زیر درخت گردوی سر چشمۀ چات. مردم جمع شده بودند دور قرآن. دایی گفته بود کار هر کس است بیاید برای‌مان بگوید، اسمش را در نمی‌دهیم. خواب را گفته بود. همه قرآن را بوسیده بودند و چسبانده بودند به پیشانی حتی خلیفه و میرمحمد.
خلیفه و میرمحمد دزد زنبورها بودند. مشهدی معصومه زن خلیفه بود. بعد از این‌که بیمار شد طلاق گرفت، خلیفه دیوانه‌وار دوستش داشت. چهل سال است مشهدی معصومه توی خانۀ میرمحمد است.

  • زهرا رازیانی

نظرات (۲)

+
+
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی